زندگی چیست؟زندگی همچون کالسکه ی عشق درکمرکش خیال درحال گذراست چراکه زندگی گذرگاه است نه قرارگاه.
زندگی همچون قایقی دردریای عشق ومعرفت است که درآن انسانهای گوناگون بااحساسهای متفاوت وجودداردکه درتکاپو وتلاش هستند.
به قول سهراب:زندگی شستن یک بشقاب است
زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد
زندگی ضرب زمان درضربان قلبها
عشق یک جوشش کوراست اما دوست داشتن پیوندی خودآگاه واز روی بصیرت روشن وزلال است.
عشق بیشترازغریزه آب می خوردو هرچه ازغریزه سر می زند بی ارزش است.
اما دوست داشتن ازروح طلوع می کندو اوج می یابد.
جایی که حضور روشن خدانباشد
دوست داشتن معنا ندارد.
دوست بداریم چون خدامارا ودوست داشتن قشنگ ما را دوست دارد...
زندگی دنیای بااحساسی است که درنسیم دلنوازی می گذردودست های مارابه سوی پیوستن وقلب های مارا به یکی شدن می رساند.اماتا چشم دل باز می کند می بیند همه چیزسپری شده است ودرکویرتنهایی دل چیزی جز خاطرات آن نسیم نمانده.
ایام خوش آن بودکه بادوست گذشت
باقی همه بی حاصلی وبی خبری بود
بهترین چیزرسیدن به نگاهی است که ازحادثه عشق تر است...